همانطور که می دانید بحث خانم نیلوفر اردلان فوتبالیست تیم ملی بانوان ایران که با مخالفت همسرش از شرکت در مسابقات قهرمانی آسیا در مالزی محروم شده است بحث داغ این روز هاست. ظاهرا همسر ایشان با عدم تمایل به تمدید پاسپورت خانم اردلان مانع از حضور او در این مسابقات شده است. خانم اردلان سابقه طولانی در فوتبال زنان دارد و کاپیتان تیم ملی است. همسر ایشان دلیل مخالفتش را این گونه عنوان کرده است که نمی خواهد پسرشان برای روز اول مدرسه کنار مادرش نباشد. من نه منتقد دلیل ایشان هستم و نه منتقد این که چرا ایشان از حق قانونی خود استفاده کرده است. موضوع در این جا درستی یا غلط بودن استدلال همسر ایشان نیست.

من نمی فهمم چرا قانون گذار چنین حقی را برای ایشان قائل شده است؟ چه منطقی حکم می کند که زن نمی تواند در مورد خروجش از کشور، خودش مستقلا تصمیم گیری و عمل کند و باید از همسر یا پدرش اجازه بگیرد؟ بسیاری در این روزها از داستان ها و مشکلاتی که این روش به همراه دارد سخن گفته اند.

من این را نمونه ای از تبعیض نسبت به زنان می دانم. شاید این مسئله مشکل بخش محدودی از زنان ایرانی باشد اما پرداختن به این مسائل مانند مورد خانم نیلوفر اردلان کمک می کند تا باذهنیت و پیش فرض های جامعه و حاکمیت نسبت به زنان آشنا شویم و فرصتی را برای نقد آنها ایجاد کنیم.

مسائل زنان در ایران البته نباید محدود به قشر خاصی شود، زنان سرپرت خانوار، زنان روستایی، زنان شاغل، زنان دانشجو  و سایر زنان هریک دغدغه ها و مشکلاتی دارند که لزوما با یکدیگر همپوشانی هم ندارند. اما به نظر می رسد ریشه ها و پیش فرض های بسیاری از مشکلات یکی است.

به نظرم باید با جرئت و جسارت با این مشکلات و مسائل روبرو شویم، بلافاصله زنان را در جایگاه گناهکار قرار ندهیم، مسائل را لاپوشانی نکنیم، نگاه جامعتر و مطابق با شرایط زمانه به مسائل داشته باشیم و از تغییر در روش هایی که ممکن است دیگر معتبر نباشند نهراسیم. همه این ها بدون بحث، نقد و مشارکت همه لایه های جامعه ایران ممکن نخواهد بود، گرچه ممکن است در بعضی زمینه ها عده ای پیشرو باشند ولی در نهایت همه ما باید خواستار تغییر باشیم و خود را کنار نکشیم.