جمعه سیاه (به انگلیسی: Black Friday) در آمریکا روز بعد از روز شکرگزاری است که عملاً آخرین جمعه ماه نوامبر می‌شود و آغاز سُنت خرید برای کریسمس محسوب می‌شود.

در واقع جمعهٔ سیاه، یک روز تعطیل نیست، اما اکثر شرکتها این اجازه را به کارکنان خود می‌دهند که این روز را به خریدهای ویژهٔ این روز بپردازند. سالها است که این روز، شلوغترین روز برای فروشنده‌ها است. هر چند آمریکای شمالی محل اصلی رخداد این سنت است، اما همچون بسیاری از سنتهای دیگر این منطقه، این سنت نیز به کشورهای دیگر سرایت کرده است. این روز به قدری اهمیت دارد که فروشگاه‌ها قبل از ساعت ۴ صبح باز می‌کنند و مردم از همان زمان برای خرید به فروشگاه هجوم می‌آورند و باید تا قبل از آغاز شب خرید کرده باشند.
به جان هم افتادن مردم برای تصاحب کالاهای دارای تخفیف را از اینجا ببینید.
به این فکر می کردم که اگر مشابه چنین رویدادی در کشور ما اتفاق می افتاد بعضی از حضرات تا چه میزان از پایین بودن فرهنگ مردم و یا عدم مدیریت مسئولین سخن می راندند؟! صد البته که نباید انکار کرد خطای نزدیکی و یا در دسترس بودن بر قضاوتهای ما اثرگذار هستند و ما معمولا خطای افرادی که به ما نزدیک تر هستند را بیشتر می بینیم؛ ولی چه خوب است گاهی سرمان را بالا بگیریم و سعی کنیم خود را از این حصارها بیرون بکشیم. شاید نگاهمان به معضلاتی که همسایه هم با آن در حال دست و پنجه نرم کردن است بیفتد و اینقدر سرود ناامیدی سر ندهیم. هر جامعه ای با مسائل خود درگیر است و کسی موفق به حل مشکلات است که نگاهی جامع و متعادل داشته باشد. باید از یأس های سکون آفرین و خودباوری های کاذب به طور همزمان دوری جست...