هو الحکیم

واژه ای که همواره با واژه مذاکرات عجین شده و گمان می رود سرنوشت آن با سرنوشت مذاکرات گره خورده است.

تحریم! برداشته شدن تحریمها در گرو به نتیجه رسیدن مذاکرات است. این عبارت، عبارتی است که از سوی طرف مقابل مدام در حال تکرار شدن است. تا اینجا مشکلی نیست چرا که از سوی آنها انتظاری جز این داشتن بی معناست.

مسأله اصلی گره خوردن این واژه به کلید واژه ای دیگر است: مشکلات کشور!

برقراری تناظر یک به یک بین برداشته شدن تحریم و حل شدن مشکلات کشور، زمزمه ای است که ابتدا از سوی آمریکا و غرب جهت گرفتن دست بالا در مذاکره مطرح شد و متأسفانه در ادبیات دولت مردان ما نیز بدون مزه مزه کردن تبعات آن، تکرار گردید تا بدانجا که حتی حل شدن مشکل آب خوردن مردم منوط به برداشته شدن تحریمها گردید! حتی اگر تحریمها تا بدین حد هم سبب سخت شدن شرایط مردم شده است، اذعان کردن آن از سوی دولت، ما را در مذاکره در موضع ضعف قرار خواهد داد. اقدامی که دولت هم متوجه آن شد و در موضع گیری های بعدی در مقام اصلاح و ماله کشی آن برآمد.

اساسا نسبت دادن مشکلات کشور به تحریم، بار روانی دولت را کم خواهد کرد و هر دولتی به طور طبیعی تمایل دارد تحریمها را عامل اصلی مشکلات قلمداد کند. اتفاقی که در اواخر دولت سابق نیز رخ داد.

اما سوال اینجاست که حقیقتا و به دور از ملاحظات سیاسی، تحریم چه نقشی در معادلات رشد کشور بازی می کند؟ آیا پیش نیاز حل مشکلات کشور و حرکت به سمت بالندگی اقتصادی، در گروه برداشته شدن تحریمهاست؟ یا اینکه مؤلفه های دیگری نقشهای اساسی‌تری ایفا می کنند؟ و دولتمردان به واسطه اینکه اگر به آنها پرداخته شود، نوک پیکان متوجه خود آنها خواهد بود از عنوان کردنش خودداری می ورزند؟ آیا به واقع نمی توان بدون برداشته شدن تحریم، بالندگی اقتصادی داشت؟

جمله ای از امام راحل نقل است که در هنگام تصویب اولین قطعنامه تحریم علیه ایران گفت: اگر آمریکا یک خدمت در حق این ملت کرده باشد، تحریم کردن ماست!

هضم این جمله حتی برای علاقه مندان به امام هم سخت بود. باور بنیانگذار جمهوری اسلامی بر این بود که تحریمها سبب می شود باور و نگاه دولتمردان به ظرفیتها و استعدادهای داخلی بیشتر شود و زمینه جهت انعقاد نطفه خودکفایی و اتکا به داخل فراهم گردد. امام اساسا محرومیت را عامل تلاش بیشتر و رسیدن به قله های پیشرفت می دانست. اعتقادی که می توان امروز پس از 30 سال آن را به معرض قضاوت گذاشت.

در سوی دیگر ماجرا عبارت دیگری در فضای مجازی به چشم می خورد: «تحریم بیشتر کاسبی بیشتر!» روح حاکم بر مقصود گویندگان این عبارت آن است که تحریم نه تنها سبب پیشرفت ما نشده، بلکه بازار سیاه حاصل از آن، نان دلالان ذی نفوذ معمولا منتسب به مناصب دولتی را چرب تر کرده است. کالایی که وارد کردن آن از راه قانونی میسر نیست، توسط فلان آقازاده یا فلان دلال مرتبط با مناصب دولتی با قیمت بسیار گزاف تر در اختیار متقاضی قرار می گیرد. بخشی از این سود باد آورده در جیب شرکت تحریم کننده و بخش دیگری از آن به جیب دلال آن واریز می شود و آن کس که تنها متضرر این سناریو خواهد بود بخش تولید و به تبع آن اقتصاد جامعه است. اقتصاد دلال محوری که هزینه اش را مردم می پردازند و نانش را از ما بهتران می خورند.

با این حساب این عبارت در مقابل عبارت امام قرار گرفته و گویندگان آن متهم به ضدیت با نظام خواهند شد. اما واقعیت چیست؟ حقیقت اینجاست که اگر این جمله از دهان کسی غیر از رهبر انقلاب صادر می شد، بسیاری گوینده اش را و متوهم قلمداد کرده و آفات مترتب بر تحریم ها (من جمله پدیده هایی همچون سوء استفاده از بازار سیاه تحریمها) را دستاویز بطلان این سخن قرار می دادند.

اما اکنون که این سخن از دهان حضرت امام خارج شده نمی توان به راحتی در نقض آن سخن گفت.

عده ای باور نمی کنند و تنها از سر ترس و یا حفظ جایگاه خود سکوت می کنند اما در عمل سعی می کنند این سخن را نادیده بینگارند و در محافل خصوصی و عمومی زبانا و عملا (بدون اینکه مواجه مستقیم داشته باشند) آن را انکار کنند. گره زنندگان تحریم به همه مشکلات کشور از این دسته اند.

عده ای دیگر حقیقتا معنای این ادعا را درنیافته اند و تنها به واسطه مقبولیتی که امام در نزدشان دارد باور کرده اند و بدون قدرت اقناع، آنانکه می گویند برای برداشته شدن تحریمها باید هر هزینه ای را پرداخت کرد، به باد تخریب و انتقاد می گیرند.

حقیقت اینجاست که ما در کشور با دو پدیده کاملا متفاوت مواجه شده ایم. آنجا که حقیقتا محروم بوده ایم و به دلایل امنیتی مانند زمینه های نظامی و هسته ای و یا تکنولوژی های پیشرفته مانند نانو به معنای واقعی طعم تحریم را چشیده ایم پیشرفت شگرفی داشتیم.

اما برعکس. در مواردی که تحریم ها (بدلیل سوء مدیریت دستگاههای حکومتی و خلاء فرهنگی موجود در جامعه) تنها بهانه ای برای ایجاد بازارهای سیاه بوده اند، نه تنها پیشرفتی نداشتیم، بلکه تلاشهای صنعتگران، کارآفرینان و مهندسانمان هم با شکست مواجه شده است.

چند وقت پیش با یکی از دوستان مهندس که از قضا علاقه بسیاری هم به شعار تولید ملی نشان می داد، صحبت می کردم. خسته بود و دلزده از نامهربانی های بخش دولتی در حمایت از کار و سرمایه ایرانی. به مدیر عامل یکی از این شرکتهای نفتی اقماری گفته بود ما می توانیم به جای این دستگاه حفاری که شما سالانه به فلان مبلغ گزاف اجاره می کنید، با همان مبلغ اجاره یک سال یک مدل بومی بسازیم. آن هم با قابلیت های بیشتر. با این حساب بعد از یک سال سرمایه شما باقی خواهد ماند. دو ماه بر سر طراحی و توجیه اجرایی بودن طرحش وقت گذاشت. آخر سر به او گفتند: بالا دستی های ما موافقت نکردند؟

این بالا دستی ها چه کسانی هستند؟ احتمالا همان کسانی که از روی دلسوزی و خدمت به نظام! تحریمها را دور می زنند و کالای تحریم شده را با قیمتی بسیار گزاف تر در اختیار متقاضی قرار می دهند! در چنین شرایطی ما عملا تحریم نیستیم. چون همواره کسانی هستند که کالای ما را تأمین کنند فقط کمی بیشتر از کمی چرب تر!

و اکنون در یک کفه مذاکرات برداشته شدن احتمالی تحریمها (به واژه احتمالی دقت شود) قرار دارد. تحریمهایی که می توانست برای خودکفایی ما یک فرصت باشد و بخاطر ساختار غلط مدیریتی اکنون تبدیل به بازار سیاه دلالان دولتی تبدیل شده

و در کفه دیگر به چالش کشیده شدن سرمایه های هسته ای و نظامی بدست آمده از دوران تحریم. تحریمی که اتفاقا در این بخشها حقیقی بوده و طرف مقابل به خوبی دریافته که بخاطر تحریم حقیقی در این زمینه ها چه گاف بزرگی داده است. گافی که اکنون ایران را به یکی از قطبهای نظامی و هسته ای تبدیل کرده و اکنون می بایست در مذاکرات همین دستاورد هم متزلزل گردد.

و دولتی که در وسط این الا کلنگ دشواری شدیدی دارد. از طرفی می داند که با برداشته شدن تحریمها شق القمری نخواهد شد به جز آنکه دیگر برای مشکلات اقتصادی خویش بهانه مطلوبی نخواهد داشت، به علاوه اینکه ساختار فاسد دلالان دولتی متکی بر تحریم بزرگترین مانع برای خود دولت خواهند بود.

از طرفی دیگر با شکست مذاکرات و حفظ تحریمها مهمترین مانور تبلیغاتی خود را از دست خواهد داد. دولت اشتباه بزرگی مرتکب شد که هویت خود را به مذاکرات گره زد و اکنون شاید برای پی بردن به این اشتباه در ورود به این بازی باخت-باخت کمی دیر باشد.

هیچ کس از شکست دولت نفع نخواهد برد.. از امثال ما جز دعا و چند خط نوشتن کاری ساخته نیست. فقط می توانیم دعا کنیم دولت بتواند زمین بازی را عوض کرده و به جای تکیه بیش از اندازه به مذاکرات، نگاهش را به استعدادها و ظرفیتهای داخل کشور معطوف کند...