بحران آب مدت هاست که من را نگران کرده است. مرتبا چه از داخل ایران و چه از خارج ایران گزارش های نگران کننده ای از وضعیت پیش روی ایران به گوش می رسد. این روند یک روند درازمدت بوده است و متاسفانه حاکمیت به آن توجه نکرده است و حال که به مرحله ای رسیدیم که عوارض آن به بروز رسیده است همچنان سیاست گذاران به آن بی توجه هستند.

متن زیر اما حاکی از آن است که جمهوری اسلامی در برنامه ششم توسعه ابلاغیه رهبری هیچ توجهی به محیط زیست ندارد.

جرات راست گفتن!

برای اطمینان بیشتر از صحت مطالب خودم به پایگاه رهبری مراجعه کردم و بندهای سیاست های کلی برنامه ششم توسعه را مطالعه کردم(اینجا). دریغ از یک بند درباره محیط زیست.

جالب آن که در تناقض با وضعیت کشور، رشد جمعیت طلب شده است(البته در متن بالا به رشد 8درصد در سال اشاره شده است که اشتباه است، 8درصد مربوط به رشد اقتصادی است-ولی سیاست های کلی جمعیت بدون ذکر عدد مشخص تاکید زیادی برروی افزایش جمعیت دارد). البته دیگر همه می دانند دوران سیاست های دستوری گذشته است و بنده مطمئن هستم که نرخ رشد مثبت جمعیت بدست نخواهد آمد چراکه فاکتورهای بنیادی به نفع نرخ رشد مثبت جمعیت نیست.

اما آنچه نگران کننده است نبود حتی یک بند در ارتباط با بحران های زیست محیطی پیش رو است. و سوالی که پیش می آید آن است که آیا این بحران نیز به مانند مسئله هسته ای باید به یک وضعیت حاد بیفتد و پس از لمس عوارض جبران ناپذیر آن تصمیم گیرندگان کلان به صرافت بیفتند؟ در این مورد اما مانند بحران هسته ای امکان برگشت وجود ندارد و بی مبالاتی نسل های زیادی را در آینده تحت شعاع قرار خواهد داد.

سوال دیگر آن است که ریشه های ناکارآمدی نظام تصمیم گیری در کشور ما کدام ها هستند؟

درهر شکل اگر نظام تصمیم سازی جمهوری اسلامی کارآمدی لازم را ندارد تا قبل از آن که دیر شود باید فشار افکار عمومی بر روی بحران آب متمرکز شود و موجب تحرک در حاکمیت و نیز بین خود مردم شود و راهکارهای موثر برای جلوگیری از وخیم تر شدن بحران اتخاذ شود.