هو الحکیم

برای پاسخ به این سوال، پیش از هر چیز می بایست پارادایم و موضع اسلام را نسبت به این دست مقولات اجتماعی به خوبی درک کرد. اتفاقی که در هیچ یک از بحث ها و جنجالهای رسانه ای و گفتمانی اتفاق نمی افتد. و آن هم مفهوم اجبار در پارادایم اسلامی است.

مفهوم جبر انسانی از مفاهیم پیچیده فلسفی است اما آنچه در مواجهه با احکام اسلامی طبقه بندی می شود قابل تقسیم به دو مفهوم ساده جبر فردی و جبر اجتماعی است.

وقتی اسلام رفتاری را در زمره واجب یا حرام طبقه بندی می کند مفهوم جبر نمایان می شود. جبر فردی یک التزام صرفا فردی بین مخلوق و خالق است و آن زمانی است که شخص در خفا بدون اینکه کمترین اثر و بازخورد اجتماعی بر عمل مترتب باشد از حدود الهی تجاوز می کند. در این حالت هیچ کس حق تفتیش نداشته و تنها خدا مخاطب این عصیان خواهد بود.

اما قاعده امر به معروف و نهی از منکر (جبر اجتماعی) زمانی ظاهر می شود که عبور از حدود الهی دارای بازخورد و اثر اجتماعی (هر چند یک اجتماع کوچک دو نفره باشد). در این حالت اسلام هر شخص متدینی که در معرض بازخورد علنی این گناه قرار می گیرد را مسئول بی تفاوت نبودن در مقابل این پدیده می داند چرا که در صورت شیوع ، این پدیده (ولو با یک شیب ملایم) گریبانگیر جامعه خواهد شد.

اما اینکه این بی تفاوت نبودن با چه کیفیتی باید دنبال شود و آیا نحوه برخورد با تمام خطاها می بایست یکسان باشد بحثی مفصل و تخصصی است که از حوصله اینجا خارج است (رجوع شود به کتاب واجب فراموش شده، سید علی خامنه ای)

اما اشتراکی که در تمام این برخوردها وجود دارد اولویت داشتن پدیده اقناع در قبح شکستن این حدود اسلامی است. مادامی که شخص قبح عمل را (ولو به صورت اجمال و مبهم) درک نکرده باشد ورود به مراحل بعدی خطاست. بله اگر مسأله را صرفا از نگاه قانونی دنبال کنیم قابل توجیه است، اما کدام یک از تخطی های برون دینی در فرهنگمان را می شناسیم که برخوردهایی از جنس چپاندن در ون مشکی برای آن تعریف شده باشد؟ ممکن است در آمریکا شخصی را به جرم سرعت بسیار بالا با برخورد خشن اعمال قانون کنند اما مشابه این رفتارها در فرهنگ داخلی برای تخطی هایی که جنبه دینی ندارند وجهی ندارد. چنین برخوردهایی برای تجاوزات مرتبط با حدود شرعی و مقبول در جامعه ایران قابل هضم است. (مثل شرابخواری، دزدی که هم تخطی دینی است و هم در جامعه اجماع نسبی نسبت به قبح آن وجود دارد.)

اما مسأله بدحجابی یا بی حجابی در خوشبینانه ترین پژوهش حداقل در یک بخش 30 درصدی از جامعه ایران (که در کلان شهرها بیشتر هم هست) قبح کافی را ندارد. در چنین شرایطی استفاده از حربه قهریه شدید نتیجه عکس خواهد داد.

اگر حاکمیت بتواند یا عزمی داشته باشد، ابتدا می بایست بر مسأله اقناع تمرکز کند و تا قبل از رسیدن به اجماع اقناعی (ولو نسبی) به اعمال قانون هایی از جنس جرم های برون دینی بپردازد. اقدامی که اتفاقا اصلا تاکنون شاهد آن نبوده ایم.