آنچه می بایست باعث خوشحالی باشد زحمات طاقت فرسای تیم مذاکره کننده و دولت محترم برای پیروزی دیپلماتیک در عرصه این مذاکرات است که بسیار هم قابل تقدیر است.

من هم به سهم خودم از این تلاش مدبرانه و شجاعانه تقدیر می کنم و خوشحالم.

اما با بررسی متن توافق (که این روزها به خاطر حاکم شدن فضای احساسی بر کشور کمتر مورد توجه قرار می گیرد) می توان دریافت که این توافق تضمین محکمی برای اجرای تعهدات غرب به دست نمی دهد.

فی المثال کافیست به پروسه بازگرداندن تحریمها دقت بیشتری کنیم تا دریابیم هر کدام از این شش کشور هر زمان که اراده کنند می توانند با مطرح کردن شبهه خود در شورای امنیت آن هم به صورت معکوس (یعنی بررسی لغو لغو تحریم و نه احیای دوباره تحریم) پرونده را دوباره به جریان بیندازند. ناپایداری این مسأله با در نظر گرفتن حق وتو پررنگ تر هم می شود.

در نظری که ذیل عنوان مطلب دوست عزیزم آرش گذاشتم هم بیان کردم که پیش بینی من این است که این چرخش استراتژیک اتفاق نخواهد افتاد، چرا که ماهیت انقلاب ما حمایت از مظلوم و مبارزه با استکبار و زیاده خواهی هاست و غرب هم بعد از نا امید شدن از رخ دادن چنین تغییری حتی همین توافق هسته ای را هم نقض خواهد کرد.

اگر من جای آرش بودم عنوان مطلب را می گذاشتم «چرخش ماهیت یا تغییر در رفتار» چرا که معتقدم هدف نهایی غرب تغییر اهداف جمهوری اسلامی است و نه صرف استراتژی رسیدن به اهداف. بنابراین نمی توان خوش بین بود که در صورت ناکامی در رسیدن به این منظور، همچنان بر تعهدات خود در قبال ایران پایبند بماند.

اما چیزی که من را بیشتر نگران می کند این است که ما بازی رسانه ای را بعد از نقض توافق ببازیم و به جامعه جهانی اینطور قبولانده شود که علت نقض توافق، عدم اجرای تعهدات توسط ایران است...