چگونه می توان باور کرد پیروان پیامبری که هنگام فتح مکه و تسلط بر کفار حتی اجازه سوزاندن درختان و تعرض بر زنان و کودکان را نداد امروز پشتوانه ای ایدئولوژیک برای اعمال بدترین جنایات و شکنجه ها برای مخالفان خود باشند؟

به راستی این مدعیان پیروی، به کدامین سنت پیامبرشان استناد می کنند؟

ریشه تفکر تکفیر را می بایست در جای دیگر جستجو کرد. گاهی  ابن تیمیه از اوج اشعری گری خاندان امیه سر برمی آورد و گاه عبدالوهاب نطفه اصلاح نژادی شده اش را در عربستان می کارد. تکفیر غده بدخیم شده منیت هاست که گاهی به اسم شریعت تولد می یابد و گاه به اسم ملیت و قومیت.

توصیه می کنم کتاب خاطرات مستفر همفر را بخوانید. آنگاه خواهیم فهمید هیچ پشتوانه ایدئولوژیکی در قرائت راستین پیامبرمان برای بی رحمی بر کافر (و نه حتی مخالف) وجود نخواهد داشت.

اصولا هر کس برای جنایت نیاز به یک پشتوانه ایدئولوژیک دارد. حتی حکم شاه هم باید در کنار حکم خدا قرار گیرد تا کشتن آسان شود. هیتلر هم برای جنایاتش نیازمند یک جهان بینی توجیهی است. همچنین اسرائیل و هکذا. بدون پشتوانه ایدئولوژیک هیچ جنبنده ای برای سرکوب جنبنده دیگر حرکت نخواهد کرد.

همیشه تفکر بی رحم برای بی رحمی خویش نیازمند مشروعیت است و این منحصر در یک نظام خاص نیست. کاش ریشه ها را بهتر بیابیم تا بی جهت فریاد زنده باد و مرده باد سر ندهیم.